لاکی

از آغازعصر ارتباطات احساسهای نیک آدمی از ته دل بر روی دگمه های بی روح کیبوردها سُرید . لیز خورد . لایکی شد . مُرد . تعصبی شد از برای رفع ادای وظیفه ... لاکی شد . یک لاک ِ بد بو و بد رنگ